سفیدیت را دوست دارم پاکیت را دوست دارم
اکنون که دامنت را در ورطه ی اینجا گسترانیدی باز دوست میدارم
فاصله نیامدنت را فاصله ی دیر آمدنت را به بهای چند سال عمرم سپری کردم
اما
حالا آمدی تا مرا در عشق یخ زده ام آب کنی
هر چند هنوز سردیت را احساس میکنم
ان قدر بغلت می کنم که گرمی من سردی تو را از بین ببرد.
با تو وقتی همگام می شوم باید مواظب باشم که با من شوخی نکنی چرا که هر که با تو سر خوشانه رفتار کرد به زمین خورد .
این اخلاق خاص توست و من آنرا دوست دارم .
برف تو را می گویم دانه دانه ات را دوست دارم !!!